به فرد داغ دیده نگویید: «گریه نکن!»
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۹۶۸۶
گروه زندگی-فاطمه زهرا نصراللهی: تازه چند روز از فوت ناگهانی پدرش گذشته بود . موج حرفها و توصیههای اطرافیان بیشتر از اینکه آرامش کند، طوفانیاش میکرد . غم از دست دادن و فقدان پدر یک طرف و نظرات اطرافیان هم طرف دیگر. تا یک قطره اشک از چشمانش میریخت با تشر میگفتند: «گریه نکن، بابا ناراحت میشه». «گریه نکن خدا خوشش نمیاد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبق روال هر هفته این گزارش را برایتان روایت میکنیم تا تلنگری باشد برایتان و یاد مرگ را فراموش نکنید و در این روز عزیز به زیارت اهل قبور بروید و با آهنگ قدمهایتان اموات را خوشحال کنید. در این گزارش قصد داریم با تکیه بر روایات و احادیث و نظرات کارشناس مذهبی به این نکته بپردازیم که گریه فردی که داغ دیده است تا چه اندازهای مجاز است و آیا پیامبران و ائمه اطهار هم گریه میکردند؟
*وقتی اشک پیامبر هم درآمد!
شاید خیلیها ندانند و گریه را کار ناپسندی بدانند و تصور کنند خداوند رحیم و مهربان راضی نیست، وقتی فردی از دنیا میرود گریه کنیم، اما در روایات آمده است؛ پیامبر (ص) پس از شنیدن خبر شهادت عمویش به محل شهادت میرود و وقتی با پیکر مثله حمزه سید الشهداء (ع) مواجه میشود، ایشان بلند گریستند و فرمودند: «تاکنون سختتر از این مصیبت بر من وارد نشده است». حتی پیامبر (ع) گله کردند که حمزه (ع) گریهکن ندارد. بر همین اساس، برخی از اصحاب زنان طایفه خود را جمع کردند و خواستند تا در محفلی برای حمزه اشک بریزند. پیامبر (ص) هم در حق آنها دعا کردند.
در روایتی دیگر هم امام صادق (ع) از امام باقر (ع) نقل میفرمایند: «هنگامی که پیامبر (ص) خبر شهادت جعفر بن ابیطالب و زید بن حارثه را شنید، وقتی داخل خانه میشد بسیار گریه میکرد و میفرمود: آن دو، هم سخن و مونس من بودند پس مرگ آمد و آنها را برد.» پس تا اینجا متوجه میشویم که رسول اکرم(ص) هم برای از دست دادن عزیزانش گریه میکرد ما که جای خود داریم!
فردی که عزیز از دست داده را در آغوش بگیرید و اجازه دهید اشک بریزد
* چه اشکی خدا را ناامید میکند؟
از نظر قرآن کریم هم گریه نه تنها امری پسندیده، بلکه مطلوب است. «علی نصیری کیا» طلبه درس خارج حوزه قم و نویسنده میگوید: « اما اگر انسان پس از داغدار شدن دست به گله و شکایت از کار خدا بزند، این اشک و عزاداری مورد رضای دین نیست. بالاخره عزادار ممکن است به سر و سینهاش بزند و عزاداری کند. اما نباید کفر بگوید. معمولا ما در بزرگان خودمان هم داشتیم کسانی که عزیزی از دست میدادند خدا در ازای آن برایشان جبران میکنند و این را در سیره حضرت صادق (ع) هم داشتیم که وقتی که نزد مصیبت دیدگان رفتند چنین تعبیری داشتند که «خداوند این آسیبی که به شما رسید را جبران کند و به شما دلداری نیکو بدهد و آن کسی که از شما درگذشته را رحمت کند.»
در روایات آمده است؛ امام حسن عسکری (ع) وقتی که بردارشان سید محمد، از دنیا رفتند از ناراحتی گریبان خود را چاک دادند و وقتی به ایشان اعتراض شد، ایشان فرمودند این همان کاری بود که موسی (ع) برای بردارشان هارون (ع) انجام دادند چه گلهای بر من میکنید من برادر عزیزی از دست دادم.
اشک وزن زیادی ندارد، اما بار بزرگی از دوش فرد داغ دیده بر میدارد و او را سبک میکند
*اشکهایتان را گرانبها کنید
اولین اقدام و شاید بیشترین کاری که پس از مرگ عزیزی انجام میدهیم، اشک و گریه است. اشک وزنش کم است. ولی بار بزرگی از دوش گریه کننده بر میدارد و او را سبک میکند. رهبر معظم انقلاب از زمان دفاع مقدس نقل میکنند و میفرماید: «میرفتیم به خانه شهدا سر میزدیم. میدیدیم پدر و مادرها گریه نمیکردند. میپرسیدیم چرا گریه نمیکنید؟ میگفتند نمیخواهیم دشمن شاد شویم. اما رهبر معظم میفرمودند: نه گریه کنید شما نیاز به این گریه دارید. باید سبک شوید. اما برای اینکه اشک شما بار معنوی و ارزشمندتر شوند بهتر آن را به اهل بیت گره بزنید. مولای ما علی بن موسی الرضا(ع) میفرمایند: «اگر خواستی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (ع) گریه کن.» این بدین معناست که مصیبت اهل بیت(ع) به واسطه علاقهای که ما به اهل بیت داریم، بزرگترین مصیبت است. همچنین در زیارت عاشورا میخوانیم مصیبت امام حسین (ع)، بزرگترین مصیبت در اسلام و در همه آسمانها و زمین است.
امام صادق(ع) هم در این باره فرموده است: «کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جای می دهد.»
خرج کردن اشک برای مصیبت کربلا، اشک را قیمتی میکند.
* با اشکتان به کربلا سفر کنید
نصیری کیا میگوید: « با گریه کردن برای اهل بیت اشکهایتان را ارتقا بدهید، چه بسا بالاترین گریه در این نظام و عالم وجود همین گریه بر سید الشهداست. همان جا که برای عزیزان گریه میکنید منتقل شوید به مصیبت عظیم کربلا. اگر فرزند کوچکی از دست دادید، یاد مصیبت حضرت علی اصغر (ع)، اگر فرزند بزرگی از دست دادید به یاد مصیبت علی اکبر (ع)، اگرپدر از دست دادید به یاد مصیبت امام سجاد (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین و اگر مادر از دست دادید به یاد مصیبت بچههای حضرت فاطمه حضرت زهرا (س) گریه کنید.
اگر برادر از دست دادید با یاد حضرت ابوالفضل (ع) گریه کنید. غم از دست دادن حضرت ابوالفضل (ع) وقتی در علقمه به شهادت رسیدند آنقدر شدید بود که امام حسین (ع) فرمودند: « من برادری مانند حضرت عباس را از دست دادم». خرج کردن اشک برای یک مصیبتی مانند این مصیبت اشک را قیمتی میکند. به همین خاطر خیلی خوب است که ما در این مراسمات هم خودمان را به مصیبت بزرگتر و عالیتر وصل کنیم.»
نقل است که وقتی حاج آقا مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام خمینی (ره) در نجف از دنیا رفتند، حضرت امام (ره) گریه نمیکردند و ابراز ناراحتی نداشتند. خیلیها از علاقه زیاد امام خمینی (ره) به پسرش خبر داشتند و نگران شدند و گفتند نکند اتفاقی برای ایشان بیفتد. یکی پیشنهاد داد که بروید روضه بخوانید و نقل است که روضه حضرت علی اکبر (ره) را خواندند و امام شروع کردند بهگریه کردن و آن اشک امام خرج آن مصیبت شد.
با این تفاسیر اشک ریختن تا زمانی که به کفر از کار خدا منجر نشود، مشکلی ندارد. پس لطفا زمانی که به ملاقات با بازماندگان میروید، با سکوت و در آغوش گرفتن فرد داغ دیده، به او در طی کردن مراحل چهارگانه پذیرش مرگ کمک کنید.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: اموات مرگ اشک گریه داغ عزیز دست دادید یاد مصیبت گریه نکن داغ دیده اهل بیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۹۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی